👈نویسنده : ملیحه باغبان

این مکتب در شکل افراطی آن به نظریه ‏ای اطلاق می ‏شود که راه معرفت به جهان خارج را تنها از راه عقل که جدای از راه تجربه است، می‌داند.یکی از عمده ‏ترین ادعاهای خردگرایان این است که ذهن انسان نیرویی دارد که به وسیله آن می‏ تواند حقایق مختلفی را درباره عالم هستی با یقین بشناسد که این شناخت از طریق صرف تجربه مقدور نیست.

عقل‏ گرایان ریاضیات را نمونه اعلای معرفت انسانی می‏ دانسته ‏اند،براساس تفسیر معتدل‏ تر عقل باوری، عقل تنها راه معرفت نسبت به جهان خارج نیست، بلکه غیر از معرفت عقلی معرفت حسی و تجربی نیز معتبر است.

در یونان قدیم یکی از مهم‏ترین چهره ‏های عقل‏ گرا «افلاطون»است.افلاطون با ارائه«ایده»یا عالم مثال به تعبیر مترجمین اسلامی، کمترین نقش را برای حس و تجربه قائل شد. برخی از محققین علت معتبر ندانستن تجربه از سوی افلاطون و حکمای قدیم را این دانسته ‏اند که آنها سخت به این مطلب پای‏بند بوده ‏اند که«آنچه در حقیقت واقعی است باید تغییرناپذیر باشد».دلیلشان هم این بود که آنچه متغیر است ذاتا مشتمل بر تناقض است، زیرا در زمانی یک قسم است و در زمانی دیگر به آن قسم نیست.(دلایل دیگری هم برای اثبات این که آنچه متغیر است دچار تناقض است، ارائه می‏ کرده‏ اند)و آنچه مشتمل بر تناقض است محال است که وجود داشته باشد.

تجربه از آن رو که اعیانی را منکشف می ‏سازد که متغیر است، پس آنچه را بر ما عرضه می‏ دارد اصل واقعیت نیست، بلکه ظاهر و نمود آن است.فقط فکر مستقل از تجربه یعنی عقل است که می‏ تواند ما را با واقعیت آشنا سازد.

یکی از جدی‏ ترین چهره ‏های خردگرا در قرون جدید، رنه دکارت(1596-1650 م)فرانسوی است.دکارت به ریاضیات علاقه زیادی داشت؛ پی‏ریزی فلسفه با شکل ریاضی، نطفه خردگرایی نوین فلسفی در قرون جدید می‏باشد.او کارش را با شک روشمند آغاز کرد، و گفت اگر در هر چیز شک کنم، در خودم دیگر نمی ‏توانم شک کنم.اسپینوزا او نیز یکی از چهره ‏های بزرگ عقل‏ گرا می ‏باشد.عقل گرایی معتقد است تنها با استدلال و برهان های قیاسی به جای درک حسی می توان به حقیقت دست.

عناصر عقل گرایی


معانی عقل گرایی در حوزه های مختلف علوم

فلسفه: مراد از آن گرایشی است که در مقابل تجربه گرایی قرار دارد. 
کلام: عقل گرایی در کلام در مقابل ایمان گرایی قرار دارد. (تاکید بر اثبات عقلانی ایمان دینی)
دوره روشنگریتنها مرجع کسب معرفت، ارزش ، عمل ، اخلاق و خلاصه هر آنچه که مربوط به حیات انسانی است. "توانایی های نهفته در وجود خود آدمی است".

مقایسه عقل گرایی  در قرن هفدهم و هجدهم:

باید توجه داشت که عقل گرایی عصر روشنگری، رویکردی که در مقابل دین مسیحیت قد علم کرد،مراد نفی مرجعیت سنتی ،ایمان،جمودگرایی مذهبی و خرافه سنتی حاکم بر جوامع مسیحی بود.بدیهی است که این تقابل در بستر فرهنگ و تمدن غربی به وقوع پیوست و البته امروزه داعیه دار جهانی شدن و تقابل با تمامی مرجعیت های دینی است.
لازم به ذکر است که عقل گرایی عصر روشنگری تفاوتهایی با عقل گرایی دوره های گذشته داشته است.سه تفاوت عمده برای عقل گرایی این دوره با دوره های گذشته همچون قرن هفدهم برشمرده شده است :
اول آنکه عقل گرایی قرن هفدهم نه تنها جنبه غیردینی نداشته ،بلکه معمولا نظام های دینی به شدت از آن متاثر بودند و می توان گفت همگی آنها سعی داشتند به نحوی خود را با قواعد عقل هماهنگ کنند.
دوم اینکه عقل گرایی قرن هفدهم بیشتر به عقل فلسفی گرایش داشته وکاربرد عقل در حوزه مسایل فلسفی را مد نظر داشته است ،درحالی که عقل گرایی عصر روشنگری عقل را در همه عرصه های زندگی انسان دخیل دانسته و سعی کرده است پاسخ همه نیازهای خود را از ان بگیرد.به همین دلیل عقل گرایی این دوره را «عقل بسندگی» گویند.
سوم آنکه عقل گرایی قرن هفدهم و ماقبل آن در تقابل با تجربه گرایی قرار داشت ،در حالی که تجربه گرایی در قرن هجدهم خود یکی از مولفه های روشنگری است)

نقدهایی که بر عقل گرایان وارد شده است 
عدم دستیابی به واقعیت عینی 
کلی بودن شماری از احکام عقلی 
فراعقل بودن بسیاری از پیامدهای اعمال آدمی 
عدم امکان دستیابی به ذاتیات و فصول حقیقی 
محدودیت عقل از دیدگاه روانشناسان



چهارشنبه 21 دي 1401
ارسال نظر برای این مطلب

نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B :S
کد امنیتی
رفرش
کد امنیتی
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]