👈نویسنده : ملیحه باغبان
تجربه‏ گرایی به معنای کلی و وسیع به نظریه‏ ای اطلاق می ‏شود که کل معرفت ما نسبت به جهان خارج را مأخوذ از تجربه می‌داند.
بر اساس این مکتب، پس از اینکه حواسی برای ذهن، احساسات یا تصورات را فراهم کرد، ذهن شروع به فعالیت می‏ کند، قبل از آن مثل کاغذ سفیدی است که هیچ چیز بر روی آن نوشته نیست، تمام مصالح را تجربه فراهم می‏ نماید، عقل روی این مصالح کار می ‏کند. با این توضیح می ‏توان گفت که درواقع دو فرق‏ عمده میان تجربه‏ گرایان و خردگرایان وجود دارد:
الف- تجربه ‏گرایان کل علم و آگاهی ما نسبت به جهان خارج را مأخوذ از تجربه می‌دانند، امّا عقل باوران این نکته را قبول ندارند.
ب-اختلاف دوم در مورد این مسئله است که آیا ما قضایای ترکیبی پسینی داریم یا نه؟
تاریخچه اجمالی تجربه باوری
وقتی به تاریخ یونان برمی‏ گردیم، بعضی از چهره ‏ها و شخصیت ها را می‏ یابیم که می ‏توانیم آنها را به عنوان پیشتازان تجربه‏ گرایی معرفی کنیم. شاخص ‏ترین چهره‏ های تجربه‏ گرایی در یونان قدیم سوفسطائیان بودند. روش سوفسطائیان «تجربی و استقرایی» بوده است.
ابن میثم، از فیلسوفان عرب را نیز می‏ توان جزء تجربه ‏گرایان به حساب آورد .در میان فیلسوفان قرون وسطی می‏توان تا حدی از روجر بیکن، توماس آکویناس نام برد. آکویناس معتقد بود که همه تصورات و شناخت طبیعی ما بر پایه تجربه استوارند و تصورات فطری وجود ندارد. به علاوه آکویناس اذعان داشت که ادراک حسی و درون‏ نگری یا مراقبه نفسانی سرچشمه ‏های تصوراتند. اما او درون‏ نگری را تابع ادراک حسی می ‏دانست، بدین معنی که توجه انسان، نخست به اشیای مادی بیرونی معطوف می‏ شود، بعد به درون‏ نگری می‏پردازد.البته فیلسوفان قرون وسطی را تجربه‏ گرای واقعی نمی‏ دانند، چون تجربه‏ گرای حقیقی و ناب کسی است که به نفی هرگونه الهیات و ما بعدالطبیعه می ‏پردازد، اما این افراد سخت تعلق به الهیات داشت.
با پیدایش علم نوین(حدود 1600 م)تجربه- گرایی، جان بیشتر یافته و توانسته در برابر عقل‏ گرایی عرض اندام نماید.یکی از شخصیت‏ های دوره جدید فرانسیس بیکن است.به نظر بیکن چیزی که عقل بر شناخت حسی می‏ افزاید، ایجاد روابط و نظم و نسق میان ادراکات حسی است.
بیکن برای تقویت تجربه ‏گرایی به منطق قیاسی ارسطویی حمله کرد و به جای روش قیاسی، روش استقرائی را پیشنهاد داد؛چون معتقد بود که روش قیاسی نمی‏ تواند به ما راه پیش‏بینی درباره آینده را تعلیم دهد.بدین خاطر در مقابل کتاب«ارغنون» ارسطو کتابی به نام«ارغنون جدید» نوشت که بر روش استقرایی تأکید می ‏نماید.
بعد، جان لاک ظهور کرد.او در کتاب خود به نام«پژوهش درباره فاهمه انسانی به رد قول دکارت در مورد«فطری بودن بعضی از معلومات انسانی»پرداخت، و ادعا کرد که همه مفاهیم حتی مفاهیم ریاضیات و منطق از طریق تجربه به ذهن می‏ آیند.
در قرن هیجدهم دیوید هیوم انگلیسی تجربه باوری را، به حد بالاتر از جان لاک رساند.او سعی کرد در کتابی به نام«تحقیق درباره فاهمه انسانی» مبانی تجربه باوری را اعتلا بخشد. در قرن نوزدهم دانشمندانی مثل آگوست کنت در فرانسه با توجه به آراء هیوم، درصدد مقابله با خردگرایان برآمده ‏اند. در قرن بیستم چهره ‏های مختلف مکتب پوزیتویسم، در واقع ادامه‏ دهندگان راه تجربه  گرایان می ‏باشند.

دیدگاه ها و اصول تجربه گرایی
تجربه تنها منبع دانش است.
متافیزیک امری ناممکن است.
حواس قادرند به تنهایی تامین‌کننده دانش باشند.
اصل آشنایی (در هستی‌شناسی افراد، هیچ موجودی پذیرفتنی نیست، مگر اینکه آگاهی از آن موجود یک حالت آگاهانه با ادراکات حسی و درونی فرد با آگاهی عادی او از جهان هستی باشد)
بدون ایده ذاتی (لوح سفید)



چهارشنبه 21 دی 1401
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش